واقعیت هایی از کرامات حسینی
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9554
بازدید دیروز : 718
بازدید هفته : 22366
بازدید ماه : 52877
بازدید کل : 10444632
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 22 / 1 / 1397

 آقاي محمد کريم محسني، آموزگار يکي از دبستانهاي شهرستان خرم‏آباد که از معلمين دقيق و علاقمند به فرهنگ مي‏باشد از قول يک نفر به نام احمد کاوسي که ايشان نيز آموزگار است چنين تعريف مي‏کند که:  چند سال پيش براي انجام کاري، عازم اهواز بودم، در بين راه و در محلي که به نام «تنگ فني» معروف است. و گردنه خطرناکي دارد، کاميوني را ديدم که قسمت جلوي آن در دره فرو رفته و در حالت ترس آوري قرار گرفته بود. به وضعي که اگر يک نفر، يک فشار جزئي به آن وارد مي‏کرد، به عمق دره سرنگون مي‏شد. ما اتومبيل خودمان را متوقف نموديم و رفتيم که به آن کاميون کمک کنيم. در اين هنگام ديديم که چند نفري در کنار کاميون نشسته و مشغول خوردن غذا هستند. آنها ما را تعارف کردند ما نيز، دعوت آنها را پذيرفتيم و جوياي کيفيت قضيه شديم، معلوم شد کاميون مزبور از ابتداي سرازيري گردنه، ترمز بريده و راننده که مردي است مسيحي به اتفاق خانواده‏اش، دست و پاي خود را گم مي‏کند.    در اين حالت بر سرعت کاميون نيز افزوده مي‏شود. راننده کاميون چون چاره‏اي ندارد به حضرت عيسي (عليه‏السلام) و حضرت موسي (عليه‏السلام) و ديگر پيامبران متوسل مي‏شود. اما از اين کار نتيجه‏اي نمي‏گيرد، تا اينکه کاميون بر لب پرتگاه مي‏رسد که در اين اثناء بچه‏اش بي اختيار فرياد مي‏زند يا حضرت عباس و کاميون بلافاصله متوقف مي‏شود. گوئي دستي قوي و ماوراء طبيعي، جلوي او را مي‏گيرد. مرد مسيحي که از اين معجزه مبهوت شده بود، پس از پياده شدن، با افراد خانواده‏اش به سراغ افراد شيعه که در روستاهاي اطراف است مي‏رود و مذهب حقه‏ي شيعه را مي‏پذيرد و همان وقت گوسفندي را نذر حضرت ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) مي‏کند. [1] .   پی نوشت:[1] ماه خورشيد مدينه، ص 43.

مؤلف کتاب، کرامات معنوي آقاي موسوي مطلق مي‏گويد:  مدتها در خصوص عارف کبير مرحوم آيت‏الله قاضي (قدس سره) مطالعات نسبتا جامعي داشتم ولي در بين اين مطالعات، به دنبال اين نکته بودم که بدانم علت دگرگوني مرحوم قاضي چه بوده است؟ ولي متأسفانه اشاره‏اي بدان نشده بود و نمي‏يافتم و يا اشاراتي که دلم به آن محکم نمي‏شد.  تا اينکه به محضر يکي از بزرگان که خود از شاگردان عارف صمداني مرحوم آيت‏الله انصاري همداني (قدس سره) و از متشرفين به خدمت مرحوم آيت الله آقاي قاضي (قدس سره) بود رسيدم، آن عزيز مي‏فرمودند:   عارف کامل مرحوم آيت‏الله قاضي، چند سال اول سلوکش هيچ گونه فتح بابي براي ايشان صورت نگرفت. لذا براي توسل به حضرت سيد الشهداء (عليه‏السلام) هر شب نماز مغرب را در حرم امام حسين (عليه‏السلام) و نماز عشاء را در حرم حضرت اباالفضل (عليه‏السلام) مي‏رفته است. بلکه در اين بين عنايتي بشود تا اينکه يک شب در حالي که به حرم حضرت عباس (عليه‏السلام) مي‏رفته به يک سيد ديوانه‏اي برخورد مي‏کند که به او مي‏گويد: «آقاي قاضي! امروز ملجأ تمام اولياء خدا اباالفضل است». آقاي قاضي با شنيدن اين جمله بي هوش مي‏شود. او را به حرم حضرت عباس (عليه‏السلام) مي‏آورند و به گفته‏ي خود ايشان، مرگ را جلوي چشمانش تصور مي‏کند که ناگهان با مدد قمر بني‏هاشم (عليه‏السلام) پرده‏ها کنار مي‏روند و آنچه که بايد به ايشان بدهند، مي‏دهند. [1] .  آنان که خاک را به نظر کيميا کنند  آيا بود که گوشه‏ي چشمي به ما کنند [2] .   پی نوشتها: [1] روزنامه (صبح قم) ايمان، دوشنبه بيست و پنجم اسفند 82 سال ششم - شماره 600 به نقل از سيد عباس موسوي مطلق. [2] حافظ.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی